دکتر علی اصغر خدادوست – مشاهیر علم چشم پزشکی
در طول تاريخ، آسمان علم و هنر و انديشه بشر، شاهد درخشش ستارگان فراواني از مفاخر ايران زمين بوده است. در اين عصر، جامعه چشم پزشکي ايران، بر خود ميبالد که شخصيتهاي علمي پرآوازهاي را به جهان علم و حکمت معرفي کرده است. هرچند شناخت زواياي وجود گرانقدر اين پزشكان متخصص، کاري بس دشوار و گاه ناممکن مينمايد، اما به مصداق «آب دريا را اگر نتوان کشيد/ هم به قدر تشنگي بايد چشيد»، بر خود فرض ميدانيم تا همزمان با پرپايي کنگره بزرگداشت پروفسور علي اصغر خدادوست در تهران، ما نيز اداي ديني به ايشان داشته باشيم تا جامعه ايراني با شناخت بيشتري، منت دار و سپاسگزار خدمات بزرگان خود باشد.
از آموزگاري تا پزشكي
پروفسور علي اصغر خدا دوست در روز چهارم آبان ماه سال 1314 خورشيدي در شيراز متولد شد. دوران دبستان و دبيرستان را در همان شهر پشت سرگذاشت و به عنوان آموزگار در دبستان داوري داراب مشغول تدريس شد و در دومين سال آموزگاري، کلاس ششم دبيرستان را به طور داوطلب با موفقيت پشت سر گذاشت.
خدادوست در سال 1333 در آزمون ورودي دانشکده پزشکي شيراز شرکت کرد و با درجه ممتاز بين داوطلبان پذيرفته و در اين دانشکده مشغول به تحصيل شد. وي دوره 6 ساله پزشکي را با درجه ممتاز پشت سر گذاشت و پس از يک سال گذراندن دوره دستياري چشم و گوش و حلق و بيني در بيمارستان نمازي دانشگاه شيراز، در سال1341 از طرف دولت براي گذراندن دوره تخصصي، به آمريكا اعزام شد.
دکتر خدا دوست به عنوان اولين و تنها دستيار خارجي در بخش چشم پزشکي دانشگاه «جانزهاپکينز»، دوران 3 ساله دستياري را به عنوان بهترين دستيار مرکز چشم پزشکي «ويلمر» گذراند. وي در اين دوران علاوه بر تحصيل در علوم باليني به طور فعال مشغول تحقيقات در علوم پايه بود و مقالات متعددي در مجلات مختلف به چاپ رساند. پس از پايان دوران، او يک سال به عنوان مربي و يک سال به عنوان استاديار در بخش چشم پزشکي همان دانشگاه مشغول به کار شد و در سال 1347 عليرغم پيشنهاد و خواست دانشگاه «جانهاپکينز» به ايران بازگشت و در بخش چشم پزشکي دانشگاه شيراز، به عنوان استاد مشغول فعاليت شد.
يک سال پس از ورود دكتر خدادوست به شيراز، رئيس بخش چشم پزشکي دانشگاه «جانزهاپکينز» به شيراز آمد و قرارداد مبادله دستيار بين بخشهاي چشم پزشکي اين دو دانشگاه به امضا رسيد. هر سال يک نفر از دستياران بخش چشم پزشکي شيراز براي فراگيري تکميلي علوم پايه به دانشگاه جانزهاپکينز اعزام ميشد و 4 دستيار به طور متناوب از دانشگاه مزبور براي فراگيري علوم باليني و تجربه در اعمال جراحي، به شيراز ميآمدند.
اين برنامه 10 ساله از موثرترين برنامهها براي بالا نگه داشتن سطح آموزش و تحقيق و درمان در دانشگاه شيراز و به خصوص بخش چشم بود، به طوري که سطح آموزش در بخش چشم پزشکي دانشگاه شيراز از بسياري مراکز چشم پزشکي آمريکا فراتر رفته بود.
برنامههاي آموزشي در اين بخش از طرف آکادمي چشم پزشکي آمريکا به رسميت شناخته شد و تعداد زيادي از فارغ التحصيلان دانشگاه شيراز در همان مرحله اول شرکت در امتحانات بورد چشم پزشکي آمريکا، با نمره عالي از عهده امتحانات مربوطه برمي آمدند.
تاسيس مركز مجهز چشم پزشكي در شيراز
در مدتي که دکتر خدا دوست به عنوان استاد و رئيس بخش مشغول فعاليت بود، با جلب همکاران جوان و با استعداد و همکاري آنها مثل آقايان دکتر فريور، دکتر امين لاري، دکتر اشرف زاده، دکتر روزي طلب و مرحوم دکتر ستايش، يکي از معتبرترين مراکز چشم پزشکي را با وجود امکانات محدودي که در اختيار داشت، در شيراز به راه انداخت. بهترين فارغ التحصيلان دانشکده پزشکي شيراز و ساير دانشکدهها به بخش چشم دانشگاه شيراز ميرفتند. بهترين آنها براي يک سال گذراندن دوره در آمريکا انتخاب ميشدند و اکثرشان بعد از بازگشت به عنوان کادر آموزشي در بخش مشغول ميشدند. از سال 1347 تا 1359 دکتر خدادوست هر 2 سال يک بار به عنوان استاد مدعو، 6 ماه را در بخش چشم دانشگاه «جانزهاپکينز» براي ادامه برنامههاي تحقيقاتي ميگذراند و در اين دوران چندين مرتبه به عنوان مدرس در کشورهاي متعددي از جمله چين، ترکيه، سوريه، عمان، پرو، اکوادور و ايتاليا دعوت شد.
بهترين جراح پيوند قرنيه در دنيا
دکتر خدا دوست در سال 1359 به آمريکا رفت و به عنوان استاد در بخش چشم دانشگاه «جانزهاپکينز» مشغول به کار شد. وي در سال 1361 به عنوان استاد و رئيس بخش چشم دانشگاه «سيسيل» انتخاب شد و در سال 1371 يک مرکز چشم پزشکي در شهر «نيوهيون» تاسيس کرد و به عنوان مسئول آن، مشغول به کار شد.
دکتر خدادوست به طور متناوب توسط شخصيتهاي برجستهاي در چشم پزشکي آمريکا به عنوان بهترين جراح پيوند قرنيه در دنيا معرفي شده و شهرت وي علاوه بر مقالات علمي متعدد و تحقيقات گسترده در زمينههاي مختلف و کيفيت درمان و تجربه در جراحي، مديون تحقيقات پايهاي در مورد بيماريهاي سطح قرنيه چشم است، تا آنجا که در پيوندهاي قرنيه، نام ايشان روي مکانيسم دفع پيوند گذاشته شده است
افتخارات
وی به طور متناوب توسط شخصیتهای برجستهای در چشم پزشکی آمریکا به عنوان بهترین جراح پیوند قرنیه در دنیا معرفی شدهاند و شهرت ایشان علاوه بر مقالات علمی متعدد و تحقیقات گسترده درزمینههای مختلف و کیفیت درمان و تجربه در درمان جراحی، مدیون تحقیقات پایهای بر ناراحتیهای سطح قرنیهاست، تا آنجا که در پیوندهای قرنیه روی مکانیسم دفع پیوند به افتخار ایشان Khodadoust line نامگذاری شدهاست.
20 هزار عمل پيوند قرنيه
در کارنامه پربار دکتر خدادوست، جدا از حدود 20 هزار عمل پيوند قرنيه، اين موارد به چشم ميخورد: موسس بيمارستان فوق تخصصي چشم دکتر خدادوست شيراز، مديرعاملي موسسه چشم پزشکي کانکتيکات آمريکا، استادي بخش چشم پزشکي دانشگاه ييل، استاد و جراح بخش چشم پزشکي بيمارستان سنت رافائل، عضو هيات مديره انجمن متخصصان ايران در خارج از کشور و عضو افتخاري فرهنگستان علوم پزشکي جمهوري اسلامي ايران. شايد مهمتر از همه اين موارد، آن باشد که استاد هيچ گاه ايران و ايراني را از ياد نبرده و در هر فرصتي دينش را به اين مرز و بوم و مردم شريفش، ادا کرده است.
طلبه علم بايد بود
دکتر خدا دوست درباره نحوه درس خواندن خود که او را به موفقيت در عرصه چشم پزشکي جهاني رسانده است، ميگويد: براي درس خواندن بايد طلبه شوي؛ يعني تمامي ابعاد زندگي را کنار بگذاري و بروي به طرف جايي که هدف داري. نحوه درس خواندن من کمي پيچيده بود، زيرا در 18 سالگي در داراب (استان فارس) معلم بودم و حقوق معلمي آن روزها ماهي 270 تومان بود. حقوق 6ماه را جمع کردم و يک دوچرخه خريدم. قرار بود 5 سال خدمت کنم. سال دوم، کلاس ششم طبيعي بودم که يکي از دوستانم تشويقم کرد که بيا دانشکده پزشکي! وقتي رفتم، براي جبران 3 سالي که قرارداد داشتم، در دبيرستانهاي شيراز درس فيزيک دادم، بعضي از کلاسهاي دانشگاه را ميرسيدم بروم و بعضي را نه!
اين چشم پزشک معروف، درباره دروسي که در آنها اشکال داشت مي گويد: روز اول که به دانشکده پزشکي رفتم، درسها به زبان انگليسي بود و انگليسي من آن چنان تعريفي نداشت. اولين شب رفتم کتاب آناتومي را باز کردم، يک پاراگراف نميتوانستم بخوانم! ديکشنري را باز ميکردم و کلمه به کلمه امتحان ميکردم ببينم به کدام قسمت ميخورد! تا صبح نشستم و آخر نتوانستم يک پاراگراف را تمام کنم. صبح به اين نتيجه رسيدم به درد اين کار نميخورم! خدا رحمت کند همشيرهام مخالفت کرد و گفت بايد بروي! شروع کردم. صبحها زودتر بيدار ميشدم و شبها پشت سر هم تا ساعت 3 نيمه شب [بيدار ميماندم]! البته همکاري و دوستي رفقا خيلي کمک ميکرد.
پروفسورخدادوست مي افزايد: يادم ميآيد در اولين امتحان آناتومي که قسمت خيلي مشکلي بود، نمره 95 گرفتم و همه شوکه شده بودند! شهرت پيدا کردم. وقتي در دانشکده پزشکي قدم ميزدم، دانشجويان از دريچهها نگاهم ميکردند و ميگفتند اين همان است که نمره 95 گرفته است! خود اين مرا بيشتر ترغيب ميکرد که کار کنم و درس بخوانم. در تمامي کلاسها شاگرد اول شدم. سر کلاس پزشکي قانوني زياد نرفته بودم و استاد مرا نميشناخت. موقع امتحان آخر سال جلوي مرا گرفت و گفت شما کجا ميروي؟ من شما را تا حالا نديدهام! گفتم من شاگرد هستم، اجازه بدهيد امتحان بدهم، اگر نمرهام از همه بهتر شد، قبول کنيد و اگر نفر دوم شدم، دوباره شهريور امتحان ميدهم. استاد قبول کرد و امتحان دادم. فرداي آن روز نمرهها را آورد و استاد گفت گرفتي 95، اما به تو 100 دادم!
نفر دوم نمره 85 گرفته بود. اينکه ياد گرفتم، به دليل تا نيمه شب بيدار ماندنها بود. آدم تشنهعلم که باشد و وقت را بيخود تلف نکند، ميتواند دنيا را قبضه کند.
پذيرش در آمريکا
دکتر خدادوست در بيان خاطراتي از دوران تحصيلاش مي گويد: هميشه در کلاس آناتومي که با جسد کار ميکرديم، تکههاي عجيب و غريب استخوان را در جيبم ميگذاشتم تا به خانه ببرم و روي آن مطالعه کنم!
اين چشم پزشک چيره دست، درباره دوراني که از دانشگاهي در خارج از کشور پذيرش گرفت، مي گويد: دولت کساني را که شاگرد اول بودند، ميفرستاد خارج از کشور. براي خارج رفتن هم بايد پذيرش ميشدند و براي پذيرش هم بايد به تهران ميرفتند و مصاحبه ميکردند. من به تهران رفتم و چندين نفر از استادان با ديدن من و نمراتم گفتند آقا مصاحبه نکن، برو بيرون، تو نيازي به مصاحبه نداري!
يک سال شيراز بودم تا پذيرش از خارج بگيرم. در اين مورد مديون دکتر ضيايي، متخصص اطفال و رئيس سابق دانشکده هستم. به من گفتند که يک دوست آمريکايي در دانشکده «هاپکينز» دارند و من را به او معرفي کردند. آن پزشك آمريکايي گفت که براي رزيدنتي نه، اما يک سال مي تواند بيايد، فقط براي اينکه به کارهاي من نگاه کند.
وي مي افزايد: من حاضر بودم 2 سال به آنجا بروم وکار کنم، به شرطي که بعد از آن مرا به عنوان رزيدنت قبول کنند. هفته دوم که آنجا بودم، يک روز خواستند به دفترشان بروم و بعد از من پرسيدند كه آيا دلت ميخواهد از همين امسال رزيدنت باشي؟ وقتي هم که 3 سال دورهرزيدنتي را تمام کردم و خواستم برگردم. گفتند نميشود، يک سال بمان و فوق تخصص بگير! سال بعدش خواستم برگردم، گفتند همينجا بمان. گفتم نه، من بايد برگردم!
ساخت بيمارستان چشمپزشكي
دکتر خدادوست درباره ماجرايي که او را به فکر ساخت بيمارستان چشمپزشكي انداخت، مي گويد: در دانشگاههاي زيادي درس داده بودم و دلم ميخواست امکانات و کلينيک اينجا مثل آمريکا بشود. روز اول که به آمريکا رفتم و آن وسايل را ديدم و با وسايل خودمان مقايسه کردم، به خودم گفتم ما چه گناهي داريم؟ ما بايد بهتر از اينها باشيم. تحصيل را که تمام کردم، گفتند بيا ساختمان قديمي هتل دربند تهران را به اتاق عمل درمانگاه تبديل کن. ساختمان جديدش را هم به بخش مديريت اختصاص داديم. سران سه قوه امضا کردند و 35 ميليون تومان هم گذاشتند. ما نقشهساختمان را به دانشگاههاپکينز برديم و 7-6 هزار دلار هم از جيب خودمان داديم.
او مي افزايد: دلم ميخواست بيمارستان ما بهترين مرکز چشم پزشکي خاورميانه شود، اما آن طور که دلم مي خواست نشد. البته تا همان مقدار هم کمک بزرگي به گسترش چشم پزشکي در كشورمان کرد. ما بهترين وسايل را به ايران آورديم. بخش خصوصي و دولتي هم گفتند داريم عقب ميافتيم، آنها هم تلاش کردند. اساساً اگر دانشجويان و همکاران بخواهند پيشرفت کنند، بايد رقابت سالم به وجود بيايد.
مثل يک برنده المپيک!
دکتر خدادوست در يک مصاحبه تلويزيوني در شيراز گفته است: در آمريکا همکارانم به من مي گويند تو که اينجا حق ويزيت 250 دلاري داري، چرا سالي 2 بار به کشورت بر ميگردي و آنجا طبابت مي کني؟ من به آنها پاسخ مي دهم که محتاج پول نيستم، اما به مردم وطن و شهرم احتياج دارم.
دكتر خدادوست در مصاحبه ديگري درباره بهترين کاري که انجام داده است، مي گويد: اگر از لحاظ علمي بخواهيد كه در چندين جنبه [بوده است]. يكي اين كه وقتي رزيدنت بودم، برنامه اي داشتم و طي آن 2 هزار نوزاد را در 24 ساعت اول زندگيشان معاينه و از چشمشان عكسبرداري كردم و بيماريهاي مختلف عفوني و مادرزادي شان را تشخيص دادم. دومين مورد كه خيلي اساسي بود، اين بود كه نقش يك نوع بيماري را كه به آن «چسبندگي طبقة پوشش قرنيه» ميگويند، براي اولين بار در دنيا بيان كردم که پايهاي شد براي اين كه بيماريهاي مختلف سطح قرنيه را توجيه كنم.
قسمت سوم بيشتر روي پيوند قرنيه بود كه در حدود سي [و چند] سال پيش، مواردي را پيدا كردم كه خود به خود راهي شد براي تشخيص پديده وازدگي پيوند؛ زيرا آن تئوري به مدل کار تبديل شد و هنوز كسي نتوانسته است آن را تغيير بدهد.
پروفسور خدادوست مي افزايد: اما در نهايت آنچه كه برايم مهم است، اين است كه رئيس بخش چشم پزشكي دانشگاه هاپكينز كه بهترين چشم پزشكهاي دنيا از زير دستش بيرون آمده اند، در اولين صفحه خاطراتش، كه از طرف آكادمي چشم پزشكي آمريكا منتشر شده، نوشته است «علي اصغر خدادوست بهترين رزيدنتي است كه در تمامي عمرم تربيت كردهام». يك زماني هم رئيس بخش چشم پزشكي دانشگاه «ييل» در مجلهاي نوشته بود كه «دكتر خدادوست بهترين جراح پيوند قرنيه در دنياست.» اين جور وقتها من به عنوان يك ايراني، درست همان احساسي را دارم كه برنده يك مسابقة المپيك بالاي سكوي افتخار ميايستد و سرود ملي كشورش را ميشنود و پرچم كشورش به اهتراز درميآيد و حضار هم واقعاً آن افتخار را نه متعلق به خودشان، بلكه متعلق به مملكت و تمامي هموطنانشان ميدانند.
تأسيس بيمارستان فوق تخصصي چشم در شيراز
در آذرماه سال 1382، بالاخره روياي استاد دكتر علياصغر خدادوست درخصوص تأسيس مركز مدرن و مجهز چشم پزشكي شيراز به تحقق پيوست و بيمارستان فوق تخصصي چشم دكتر خدادوست با هزينه شخصي ايشان و با جديدترين و پيشرفتهترين تجهيزات چشم پزشكي روز دنيا، فعاليتاش را آغاز كرد.
ساختمان بيمارستان در فضايي با زيربناي حدود 4500 متر مربع در 5 طبقه ساخته شد، امكانات اوليه اين بيمارستان شامل 4 اتاق عمل چشم، بخش يك جراحي(12 تخت بستري)، كلينيك چشمپزشكي، پاراكلينيك 1، اتاق ليزر و داروخانه بود كه به مرور زمان و با حمايتهاي بيشائبه پروفسور خدادوست، همچنان همگام با توسعه علم چشمپزشكي در حال توسعه و تجهيز امكانات خود است.